ميراث نود به چه كسي ميرسد؟
ماهنامه چراغ نامه ارديبهشت 98: صحبتهايي كه از جام ملتهاي آسيا شروع شده بود، در نهایت به حذف عادل فردوسيپور از برنامه "نود" انجاميد. "فردوسيپور" كه بيش از یک دهه، تهيهكنندگي و اجراي برنامه "نود" را بهعهده داشت به آرامي از اجرای این برنامه كنار گذاشته شد.
فردوسيپور كه اصالتي كرماني دارد، نوشتن را زيرنظر اردشير لارودي در روزنامه "ابرار ورزشي" آغاز كرد و بعدها به واسطه شايستگي ذاتي توانست به يكي از محبوبترين مجريهاي ورزشي بعد از انقلاب تبديل شود. اما همين بچه بااستعداد كه دوره دكتري رسانه را در دانشگاه تهران گذرانده، امروز بنابرتشخيص مدير رسانه ملي و شبكه سوم از گردونه "نود" خارج شده است. هرچند بعضی معتقدند، اينكه فكركنيم مدير شبكه "سه" بهتنهايي و براساس شناخت دروني به حذف فردوسيپور از برنامه "نود" رسيده كمي بعيد است. بلکه ساختار سلسلهمراتبي عريض و طويل صدا وسيما به گونهاي است كه مدیر یک شبکه نميتواند بهراحتي مجرياي را كه جمع بسياري از خبرنگاران همين چند وقت پيش به شايستگي او اذعان داشتهاند يك تنه كنار بگذارد. مگر اينكه مديران رده بالاتر هم از دست او به ستوه آمده باشند.
میتوان گفت، شبكه "سه" رویه جديدي را در برابر فردوسيپور اتخاذ كرده است، رويهاي كه وقتي او به نحوه مديريت بحران ساختمان پلاسكو يا مسائل ديگر اجتماعي به شيوه خود اعتراض ميكند، مسؤولان سازمان را بر آن ميدارد تا علاج واقعه قبل از وقوع به انجام رسانند.
برکسی پوشیده نیست که افكار عمومي در جامعه دو قطبي ما به دو حوزه افكارعمومي خاص و افكار عمومي عام تقسيم ميشوند. صداوسيما اولويت كاري و رضايت مخاطبهاي خاص خود را در جلب توجه افكارعمومي خاص ميداند. از همين روست كه اكثريت را فداي اقليت كرده و با ساخت برنامههايي بيكيفيت با البته بودجههايي درخور، فقط موجب پركردن اوقات فراغت مردمي است كه روزبهروز و ساعتبهساعت در زير بار مشكلات اقتصادي و معيشتي خَم ميشوند.
جايگزين فردوسيپور اما در كوتاه مدت در كارش موفق نيست. به نظر ميرسد مديران فرهيخته رسانه ملي بهطور حتم و از كمي پيشتر در انتخاب گزينه جايگزين به وحدت نظر رسيدهاند و البته تا چهره شدن مجري جديد هم راهي طولاني در پيش است. چهرهاي كه بتوان در هر حال جريان گفتمانياش را هدايت كرد. كسي كه بتوان به او بگوها و مگوها را گوشزد كرد و در هر حال اين فرد هر كه باشد وارث امپراتوري نود محسوب ميشود. وقتي یک فرد قوي و با دانش به هردليلي از كاري عزل و فرد دیگری جايگزين او ميشود، بايد تا سالهاي سال خواسته يا ناخواسته زير سايه فرد قبلي بماند و در صورت بروز شايستگيهاي ذاتي و نه سفارشي، خود را به اوج برساند.
اما نكته مهم ديگر در خصوص سلبريتيهاي رسانهاي مثل مهران مديري، فردوسيپور و ديگران در اين است كه آنها هرچند چهرههاي موفقي در حوزه رسانههاي ديداري ما هستند، اما چون حياتشان به برنامههای تلویزیونیشان گره خورده، نمیتوانند برخلاف منافع خود و سازمان متبوع خود گام بردارند، ازاين رو سادهانگارانه است كه بخواهيم آنها را منتقد جرياني بدانيم، كه پرورششان داده و از اين مسير به شهرت يا ثروت رسانده است. كما اينكه نميتوان به ذات نخبگي اين افراد هم شك كرد. اما آنها هرچه دارند از حضور در قاب رسانه دارند. امكاني كه براي افراد بسيار زياد و بااستعدادتر از ايشان وجود نداشته است. امكاني كه اگر ميتوانست مرحوم بهرام شفيع را هم از برنامه "ورزش و مردم" حذف و در طول اين بيش از سه دهه مجريان و افراد شايسته ديگري را جانشين اين انسان شريف ميكرد.كسي كه براي نخستين بار به عنوان گزارشگر ورزشي در جام جهاني 90 ايتاليا حضور يافت تا بازيهاي آن دوره از جام جهاني را در استاديومهاي كشور ميزبان به صورت زنده گزارش كند و البته كسي نفهميد چرا بيشتر گزارشهاي جام جهاني 90 را عباس بهروان و از داخل استوديوي صدا و سيماي جام جم انجامداد. كسي كه همزمان سالهاي سال رياست فدراسيون "هاكي" را هم بهعهده داشت. بهطور حتم جايگزينهاي او در "ورزش و مردم" و فدراسيون "هاكي" كار دشواري در پيش دارند. هرچند شاید اگر شرايط حضور و گردش نخبگان در تمامي حوزهها در مسير اعتدال پیش میرفت چهرههاي سلبريتي رسانهاي مثل فردوسيپور، مهران مديري، بهرام شفيع و ... زودتر تغيير ميكردند. همانگونه كه عطا بهمنش، مجيد وارث، حبيب روشنزاده، عباس جاراللهي، جهانگير كوثري، هادي صالحنيا، عباس بهروان و ديگران تغيير كردند.
امری مسلم است كه جامعه مديريتي ما با نخبهپروري مخالف است. در اين ميان فردوسيپور بيشك يكي از مجريان تأثيرگذار ورزشي بعد از پیروزی انقلاب است. تسلط و دانش او به فوتبال و مسائل حاشيه و متن آن درخور توجه است. او فرزند محبوب رسانه بوده و طرفداران زيادي دارد، اما نباید از نظر دور داشت که جايگاه و موفقيت فعلي خود را مرهون صدا و سيما است. فردوسيپور يكي از نخبگاني است كه در کنار استعدادهای ذاتی خود با داشتن اندکی جوهره شانس توانست به محبوبيت در قلب طرفداران فوتبال برسد. از اين دست نخبگان در جامعه ما فراوانند. اگرچه بعضی براین باورند، آنچه اهمیت دارد این است که باید مراقب باشیم تا از نخبگان بُت نسازيم، چرا که آنها همگي به خواست و تقاضاي مخاطب و جامعه چهره ميشوند وگرنه... ./
گل گاو زبون...
ما را در سایت گل گاو زبون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : viranabadio بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 10 تير 1398 ساعت: 0:14