مکاشفه کویر
روزنامه آرمان ملي سي و يكم شهريور: اوراد نيمروز آخرين اثر منصور عليمرادي روايت داستاني پرجاذبهاي است از سفري روايي در بستري از زمان. در مكاني برساخته در ميان كوير لوت. سفري در جستوجوي آرامگاه فرزند يعقوب ليث صفار و كوه خواجهمحمد. روايتي زيبا با زبان و لحني خوب كه مثل ديگر آثار اين نويسنده بيشتر مكاشفه و احساسي است تا يك روايت داستاني صِرف. راوي در اين داستان گرفتار در يك دايره سرگردان ميرود تا به مكاشفاتي دست يابد غافل از اينكه جريان پيوسته زندگي او را با خود ميبرد، به ناكجاآباد ميرساند و در اين دايره بسته، اين خود راوي است كه پيوسته از خود فرار ميكند.
روايت مملو از نماد و نشانهگذاري است. نويسنده اين رمان يك پژوهشگر است با دايره واژگاني بالا. كاشفي است كه مخاطب را با خود به عمق تاريخ ميبرد تا با استفاده از روابط بينامتنيتي ظريف و دقيق گوشههاي ناكاويده از تاريخ را براي او بازگو كند. خواه اين داستان سرگذشت فرزند يعقوب ليث صفار باشد، خواه آنچه بر قوم لوط گذشته است. روايت عليمرادي يك داستان موازي دارد. آنجا كه پريسا همسر اين مسافر تاريخ كه فعال در حوزه هنرهاي نمايشي است نقشهايي را بازي ميكند كه خود در زندگي واقعي از آن بيبهره است. قهرمان داستان كه شايد بهخاطر سردي روابط عاطفي بين خود و همسرش تن به چنين سفري نافرجام داده هرچه به پايان رمان نزديك ميشويم يكسويه سعي در جبران ارتباط عاطفي شكستخورده خود دارد هرچند كه ديگر شايد انجام آن ممكن نباشد.
منصور عليمرداي با استفاده از فضاسازي مناسب، تخيل خود را به مخاطب تحميل ميكند. خارجشدن از فضاي تكراري رمانهاي شهري و آپارتماني و حضور در دگرجاها. تصويري از بخشهايي از كوير مركزي ايران كه قلم بديع نويسنده از آن، جهان پيراموني داستان را براي مخاطب قابل تصور ميكند و روستاي خيالي مانده از تاريخ، كه نويسنده به زيبايي محيط آن را براي مخاطب ترسيم ميكند. اين تصاوير با لحن و زبان ويژهاي كه رمان در خود دارد زيباييهاي خوانش رمان را چندبرابر ميكند. نويسنده براي هر شخصيت تاثيرگذار داستان خود لحن و آواي كلامي متناسبي ميسازد. اين يكدستي متن و آواي كلامي بهگونهاي است كه مخاطب ميتواند به شخصيت دروني افراد نيز پيببرد. حتي در نيمه دوم داستان كه مخاطب وارد فضاي روستاي خيالي برساخته خود ميشود از ايماژهاي تصويري و زبان بدن براي كمك به پيشبرد داستان كمك ميگيرد. در اين روستا تنها شابان است كه در پاسخ به هر چيزي از كلمه هُن استفاده ميكند و ديگر افراد ساكن در روستاي خيالي با آواها و حركات دست و صورت به ارتباط بيروني با بهمن ميپردازند و اين از ويژگيهاي برتر زباني اوراد نيمروز محسوب ميشود.
استفاده از تكنيك آشناييزدايي در دو مقطع از داستان از ديگر نكات بارز آن است. يكي عزاداري در سالروز تولد و ديگري مراسم جشن و سرور در سالروز مرگ يكي از درگذشتگان روستاي خواجهمحمد. روايت كاملا واژگونه نسبت به روزگار ما و استفاده زيباي نويسنده همراه با فلسفه وجودي آفرينش و مرگ و نگاهي ديگرگونه به آن. داستان از ريتمي مناسب برخوردار است. استفاده از آواي واژگاني كلمات هم به اين ريتم كمك ميكند. نويسنده در جاهايي در نقاط تعليق و مواجهههاي بيشمار از ريتم تندي استفاده ميكند كه اين امر موجب همسانپنداري مخاطب با داستان ميشود.
انتخاب راوي داناي كل نامحدود يکي از نکاتي است که نويسنده ميتوانست بيشتر بر آن تامل کند و بهجاي آن، با استفاده از راوي اولشخص(من راوي) مخاطب را با بهمن ـ قهرمان داستان ـ همراه سازد. او ميتوانست از تكنيك سيال ذهن در برخي از پاساژهاي تاريخي كمك بگيرد و با اين كار كمي هم مخاطب را در روند پيشبرد داستان سهيم كند. اما راوي تمام جزئيات ماجرا را به قدري دقيق و كامل عنوان ميكند كه مخاطب هيچ نيازي به تجزيه و تحليل دادهها و مكاشفه در خود احساس نميكند. مخاطب تنها كاري كه ميتواند كند شايد جستوجوي برخي از وقايع تاريخي است كه به مناسبت وجود آن در متن ميتواند مورد ابهام باشد. نكاتي كه ميتواند با استفاده از پانوشت به مخاطب گفته شود.
در مجموع اوراد نيمروز يكي از موفقترين رمانهايي است كه امسال به بازار نشر آمده؛ نويسنده زيباي هليل و تاريك ماه با نوشتن اين رمان، كتاب خوب ديگري به ذخاير ادبيات داستاني اين مرزوبوم افزوده است.
گل گاو زبون...
ما را در سایت گل گاو زبون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : viranabadio بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 15:01