يادداشتي بر داستان بلند آقا رضا وصله كار نوشته مهيار رشيديان

ساخت وبلاگ

يادداشتي بر داستان بلند آقا رضا وصله كار نوشته مهيار رشيديان

 

Image result for آقا رضا وصله كار

   نشريه فرهنگي ادبي نوپا: «آقا رضا وصله كار» داستان بلند «مهيار رشيديان» روايتي است از اعتراف يك آوازه خوان كه محكوم به سرقت جنازه زن سرهنگ شده و مورد بازجويي قرار گرفته است. از اين دست روايت( منظورگفتمان است) در ادبيات داستاني ايران كم نيست. از برخي از اين دست آثار مي توان به آثاري چون معصوم دوم نوشته هوشنگ گلشيري، شام سرو آتش اثر شهريار مندني پور و ورق پاره هاي زندان اثر بزرگ علوي اشاره كرد كه به اين شيوه نوشته شده اند.

   عنصر مهم و مطلوب رشيديان در روايت اين داستان بلند زبان است. او از زباني خاص استفاده كرده كه راوي(رضا) در يك سلسله تك گويي هاي بيروني در پاسخ به پرسش هاي بازجو ارائه مي دهد. اين زبان هرچند برساخته نويسنده نيست اما مي توان از آن به زباني ويژه ياد كرد. زباني كه با زبان لري پهلو مي زند اما در جاهايي از فرم و لحن آن خارج و حتي به زبان معيار نزديك مي شود.

... اي داد بي داد؛ چه بيا و برويي داشتن مشتري­ها... وقت اندازه­زدن و پروهاي اول و دوم... يكي صبح تا ظهر بود، يكي دم عصر... ولوله مي­شد خياط­خونه... .(ص 15 كتاب)

  در اين داستان بلند راوي و مخاطب با بازجويي رو به رو هستند كه ديده نمي شود. اين بازجوي در حجاب مانده انگيزه اي است كه نويسنده داستان را به جلو مي برد. رضا پس از وصله دوزي(خياطي) به خاطر داشتن صدايي خوب و آشنايي با موسيقي ايراني در قالب يك خواننده به همراه يك نوازنده ضرب(ميري) و يك نوازنده كمانچه(زلفي) پس از بازديد شهبانو و به وجود آمدن مسائلي مورد بازجويي قرار گرفته است. از ابتدا تا انتهاي اين داستان بلند رضا در حال واگويي روزگاري است كه بر او رفته. نويسنده با اين ترفند مخاطب را با جغرافياي عمومي و شخصيت هاي اصلي داستان در قالب تك گويي هاي بيروني آشنا مي كند. در حين اين بازجويي و گفتمان رضاست كه برخي از گره گشايي هاي داستان براي مخاطب باز مي شود. اما در جاهايي هم اين لذت هاي داستاني در پشت زبان و لحن روايت در سايه مي ماند. نويسنده در اين داستان بلند بيش از آن كه بخواهد روايتي را بازگو كند مي خواهد دايره واژگاني اش را به مخاطب بنماياند. با توجه به اين كه تمام عناصر داستاني بايد در خدمت پيشبرد داستان باشند اين زبان به رغم درخشاني اش در متن روايت، مي تواند يكي از نقاط ضعف آن هم محسوب شود.

   شخصيت پردازيهاي شخصيت هاي اين داستان هم در خلال صحبت هاي راوي شكل مي گيرد. در اين داستان بلند ما تا همان حدودي كه نياز هست با شخصيت هاي اصلي و ابعاد روانشناختي و جامعه شناختي شان آشنا مي شويم. در اين ميان شيوه زندگي اجتماعي زلفي به عنوان يك كمانچه نواز استثنايي و يك انسان وارسته كه البته به قتل مي رسد قسمتي از داستان اصلي است كه جاي خود را به بازجويي در خصوص مفقود شدن جسد زن سرهنگ مي دهد. واقعه اي كه با پيرنگ باز داستان در اين مورد قضاوت نهايي را به عهده مخاطب مي گذارد.

   داستان يك درونمايه پنهان و دروني هم دارد. استحاله معكوس راوي(رضا) از يك عنصر مثبت به يك عنصر منفي. خودش در اين ارتباط مثال بلبل و كلاغ را مرتبا عنوان مي كند. مسير سقوط يك فرد(به لحاظ اخلاقي، اجتماعي يا هنري) درونمايه اي است كه در طي صحبت ها و اعترافات رضا براي مخاطب شكل مي گيرد. مخاطبي كه دشواري زبان منقطع و غير پيوسته كمي آزارش مي دهد.

   تك رواي داستان رضا نامي است كه ابتدا گماشته سرهنگ بوده كه ارتباطي عاطفي و يك طرفه با زن سرهنگ برقرار مي كند. بعدها شاگرد اصغر پليسه مي شود كه نوع كارش مخاطب را به ياد سامون در رمان روزگار سپري شده مردم سالخورده محمود دولت آبادي مي افتد. بعد از آن هم به خاطر ته صدايي كه دارد به سفارش زن سرهنگ وارد گروه زلفي و كار خوانندگي مي شود. روايت به نحوه قتل زلفي و دزديده شدن جنازه زن سرهنگ مي پردازد و البته در آخر مخاطب مي تواند با نشانه هايي كه راوي(متهم) براي بازجو عنوان مي كند به سرقت و نگه داشتن جنازه زن سرهنگ در محل زندگي راوي پي ببرد. مسئله اي كه نمي توان به طور حتم عنوان كرد و از اين حيث نويسنده با ازائه پيرنگي باز آن را براي مخاطب قابل تحليل مي كند.

    داستان رشيديان از ريتمي مناسب برخوردار است. جاهايي از داستان كه هنوز وارد بحث سرقت جنازه نشده ايم و راوي به اين سرقت متهم نشده ريتم داستاني روايت بسيار ملايم و جملات بلندتر است(نيمه اول كتاب). اما در نيمه هاي آخر كتاب زبان و لحن مي توانند اضطرابي را كه راوي در خود دارد را از طريق جمله هاي كوتاه به مخاطب انتقال بدهد.

   نويسنده مي توانست برخي ديالوگ هاي فرعي را هم به صورت غير مستقيم از زبان ديگر شخصيت هاي داستان عنوان كند تا شيوه روايت داستان از يك دست بودن خارج شود. اما به نظر نگارنده آقا رضا وصله كار به عنوان يك اثر داستاني نمره قابل قبولي مي گيرد چون رسيدن به چنين درجه از لحن و زبان نيازمند توانايي نويسنده و داشتن دايره واژگاني بالا است و نويسنده از اين دو عنصر به تمامي برخوردار است./            

گل گاو زبون...
ما را در سایت گل گاو زبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : viranabadio بازدید : 44 تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1399 ساعت: 4:32