بهار آمد و دشت پرلاله شد

ساخت وبلاگ

بهار - آمد و دشت پرلاله - شد

Image result for ‫شكوفه‬‎

  باز پيك پي خجسته رساند پيغام باد نوروزي را. جهان جوان شد و كينه ورزي ها نهان. در آستان اين زمان من هم بايد به خواهش قلم، سطري مسطور كنم از ديده ها و به دل نشسته ها. چه خاطر دارم از سالي كه سپري شد. هيچ. جز خاطراتي همه خوب. كه آفريدگار جهان بد نيافريده. هر چه بد هست در جوهره ماست. از انواع و اقسام كاستي ها. پس هر آن چه بر من رفت بر مسير زمان نيك بود و نيك فرجام. سال نو مي شود و به طريق حكمت ما نيز بايد نو شويم از افكار ناپسند و پوسيده. شكر بايد كرد اين آموزگار هستي را كه نعمت يك بار ديگر ديدن بهار - را به من ارزاني داشت. بايد خاطرم را شاد كنم بر اين نعمت. شكرش بماند در وقتي ديگر. در ديار فراموشي ذهن و در پس افكاري كه ديگر سپاسگزاري را از ياد برده. به هر دليل موجه يا غير موجه نمي دانم. خداوند به خداوندگاري كم نگذارد و منِ بنده به بندگي كم فروشي مي كنم. 

بهار آمد و دشت پرلاله - شد

قدح های هر لاله پر ژاله شد

بهار آمد و فصل سرما گذشت

به سالی همین عمر بر ما گذشت

بهار آمد و صفحه ی فرودین

به دل ها همه مهر شد جای کین

صبا ژاله در باده ها ریختی

همه عطر  گلها درآمیختی

زمین این زمان برکشیدی نفس

که اسرار هسنی بگوید به کس

نگارا جهان از تو جوید قرار

تو هستی که هستی شده پایدار

    زنهار. زنهار از اين نوروز و روز نو. بخوانيم. بخنديم و شادماني كنيم كه اين حق طبيعي ماست. جهان نغمه فروردين به خود گرفته و من غرق در آن چه مرا از زيبائي ها باز مي دارد. خوش كه سال مي گذرد كه اگر ايستا بود، در اين جهان آفرينش از ديدن جلوه هاي خداوند بر زمين بي نصيب بوديم. جايي كه پرندگان نغمه خوان واله و شيدا به سرور و شادي مي پردازند من چرا دامن عزلت نشينم وشراب فرقت نوشم. به شكرانه باد بهار كه صوفيان رقص كنان ساغر شكرانه مي زنند من هم به ياد همه دوستان و همراهانم شراب عشق از ساغر هستي مي نوشم و دعايم اين است كه روزگارتان سراسر آرامش. آري آرامش را برايتان آرزومندم. در هر جا و هر زمان. ياد رفتگان عزيزم گرامي و خاطر آنان كه رقص هستي را با ديده مي بينند همواره شاد. روزگارتان پيوسته ايدون باد./ 

گل گاو زبون...
ما را در سایت گل گاو زبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : viranabadio بازدید : 91 تاريخ : جمعه 30 فروردين 1398 ساعت: 4:30