سينماي ايران بي عزت شد

بررسی از مرجع سينماي طبق کپی رایت بررسی از مرجع ايران طبق کپی رایت بي عزت شد

 بعضي وقت ها حضور است كه شاكله خانواده يا اجتماع را قوام مي دهد و از بركت اين حضورها هر چيزي در جاي خودش معنا پيدا مي كند. اين حضورها در جامعه بي اخلاق واپس زده شده از فرهنگ كه هنوز نه به حقوق فردي آشنايي دارد و نه به حقوق اجتماعي ارزشي صد چندان دارد و آن وقت كه نوشته مي شود بررسی از مرجع سينماي طبق کپی رایت بررسی از مرجع ايران طبق کپی رایت بي عزت شد به واقع و متاسفانه همين است. عزت الله انتظامي نه نياز به معرفي من دارد و نه اين كه هنرمندي ناشناخته است. به واقع او خود تاريخ سينماي اين سرزمين است. تاريخ سينمايي كه روزگاري با ستاره هايي چون ناصر ملك مطيعي، بهروز وثوقي، پرويز فني زاده، علي نصيريان،‌ محمدعلي كشاورز و ديگران حرف هايي براي گفتن داشت. امروز اما اين جامعه يكي از پدرهاي معنوي خودش را از دست داده و البته جانشيني كساني از نسل حاضر با او به واقع غيرممكن است.

  به عنوان يك دانش آموخته ارتباطات مي دانم كه نمي توان به مخاطب بابت ديدن يك فيلم يا نديدن يك فيلم ديگر خرده گرفت. مخاطب امروز خود از چنان دانش و اطلاعاتي بهره مند است كه مي تواند در اين فضاي بلبشوي آثار فرهنگي آن چه كه هم سو با سليقه خود است را بيابد. خواه اين محصول فيلمي چون «ابد و يك روز» باشد و خواه «هزارپا». اما به طور حتم سليقه مخاطب است كه فيلمساز را به سوي توليد آثاري سطحي سوق مي دهد و تقليد؛ اين معضل بزرگ در فرايند هنر چنان مي نماياند كه توليد آثاري از اين دست با قصه هاي تكراري و شوخيهاي سطحي گوي سبقت پرفروشترين و پربيننده ترين و بيشترين از هر حيث را به خود اختصاص مي دهد. اين سليقه سطحي كه جامعه بحران زده فرهنگي ما را در برگرفته هرگز مجال به حضور بازيگراني مثل آقاي بازيگر نمي دهد. پس به واقع عرصه مجال چنين هنرمنداني به خودي خود و با تاثير از سليقه پايين مخاطب امروزي از بين مي رود و به تبع آن كارگرداناني مثل تقوايي، بيضايي،‌ فرمان آرا و ديگران خانه نشين مي شوند.

  از آن نسلي كه در موسيقي، شعر،‌ داستان نويسي، سينما و ... سرآمد بود كسان ديگري باقي نمانده اند. انتظامي عزت داشت كه چنين جماعتي براي بدرقه اش به خانه ابدي آمدند. ديگراني به تعداد كمتر از انگشتان دست مانده اند كه اگر مهاجرت نكرده اند در محاق بي توجهي هستند. هر بار هم شايعه اي از مرگشان در فضاي مجازي منتشر مي شود و روحشان آزرده مي شود. شمايي كه بر تخت و بارگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نشسته ايد آن ها را دريابيد. انتظامي ها و شجريان ها و بيضايي ها تكرار شدني نيستند. پس از هر عكس يادگاري به اين موضوع هم فكر كنيد.