«بازیگوش»؛ بهسوی درخت زندگی
روايت بررسی از مرجع شهريار طبق کپی رایت بررسی از مرجع عباسي طبق کپی رایت در رمان « بررسی از مرجع بازيگوش طبق کپی رایت » روايتي كاملا داستاني با شخصيتهايي محدود است كه در بازه زماني نسبتا طولانياي اتفاق ميافتد. اين بازه زماني از سالهاي پيش از انقلاب آغاز و تا سالهاي ابتدايي جنگ ايران و عراق ادامه دارد. داستان يك مثلث عشقي است. داستان بهوقايع اتفاقافتاده بين سه نفر ميپردازد كه در ادامه شخصيتهاي ديگري نظير منوچهر، استوار ياراحمدي، شكوفه، علي و ديگران نيز به آن اضافه ميشوند.
داستان با قتل مرتضي توسط دوستش سمندر اتفاق ميافتد. روايت بعد از اين مرحله وارد نحوه دوستي مرتضي با سمندر، مرتضي با مهري و سمندر با مهري ميشود. شخصيتپردازيهاي داستان از همينجا آغاز ميشود. روايت به منطق درستي پيرامون اين اتفاقها نميپردازد. انگيزههاي قتل مرتضي توسط سمندر (كه در حكم برادر مرتضي است) و همينطور رضايت مهري بر اين قتل، باورپذير نيست و همينطور ديدار مهندس نوري با علي و سعيد و دادن اطلاعات كامل از مرتضي، سمندر و مهري به علي و غيبت ناگهاني علي، چگونگي ورود علي به گروههاي معاند انقلاب، توابشدنش و همينطور ناپديدشدن سمندر بعد از مرگ مهري فضاي ذهني مخاطب را دچار آشفتگي ميكند. مخاطب در خوانش اين داستان فقط نيازمند زماني است كه بتواند رمان را به پايان برساند. تعليقهاي بجا و استفاده مناسب از فضاي روابط اجتماعي بين شخصيتهاي اصلي و فرعي در خلق كنشها و واكنشهاي فردي، از نقاط قوت اين داستان است.
زبان و لحن داستان چه در روايت متن و چه در ديالوگها يكنواخت است. با توجه به حوزه جغرافيايي داستان كه در جنوب كشور ميگذرد و با توجه به ديالوگهاي محدودي كه بين شخصيتها (نسبت به حجم نوشتاري داستان) وجود دارد نويسنده ميتوانست با استفاده از عناصر زباني آن منطقه، متن را از يكنواختي خارج كند. غير از شخصيتهاي اصلي داستان شخصيتهاي ديگر، بنابر حضور خود در متن داستان معرفي ميشوند. هرجا كه لازم است اين شخصيتها توسط داناي كل به مخاطب شناسانده ميشوند. مخاطب در خوانش اين اثر كار بسيار راحتي پيش رو دارد. بيشتر وقايع داستان حول محور مهري و سمندر ميگذرد. كشمكشهاي داستان تا پايان ادامه مييابد و مخاطب تا صفحات پاياني رمان نيز در انتظار حادثهاي جديد است.
استفاده از عنصر درخت (درخت انجير) تحتنام درخت زندگي، دانايي يا هر آنچه كه بتوان نام نهاد از نقاط قوت اين داستان است كه در فصلهاي متعددي به آن پرداخته ميشود. شايد جالب باشد بدانيم درخت «انجیر مقدس»(Pippala) مقدسترین گیاه كشور هند و حتی مورد احترام بوداییان نیز است؛ زیرا معتقدند که بودا زمانی که زیر سایه این درخت نشسته بوده به حقیقت دست یافته است. نخستينبار مهري به رازورمز معجزه درخت انجير اعتقاد و در ادامه هر مراجعهكنندهاي به شگفتي و معجزه آن اذعان پيدا ميكند. اين درخت حاجت ميدهد و آوازهاش به مناطق اطراف هم كشيده ميشود. مهري، استجابت توبه خود از گناهاني را كه كرده در سايه خدمت به اين درخت ميداند و حتي در زماني كه درخت خشك هم ميشود در برگزاري مراسم آیيني خود كوتاهي و خللي وارد نميكند. اين درخت داستان را از يك فضاي رئاليسمي مطلق به فضايي اسطورهاي ميكشاند. همين فضاي اسطورهاي است كه در جاهايي از متن، بين روابط مهري و سمندر شكاف ايجاد ميكند. سمندر با توجه به حضور در مراحل زندگي با مهري به معجزات اين درخت اعتقاد چنداني ندارد. اما براي رضايت مهري با كارهاي او كنار ميآيد.
از زيباييهاي ديگر اين داستان تكرار بعضي وقايع بين اين دو نسل (پدر و پسر) است. قهوهخانه سمندر با پول سرقتي خريده ميشود همانطور كه سمندر قهوهخانه را با پول سرقتي از پدرش خريده است. تكرار كار مرتضي در سمپاتي نيروهاي مخالف رژيم شاه و سمپاتي علي پسر مرتضي از مخالفان آنها و در آخر رانندهشدن علي مانند مرتضي، تكرارهايي از اين دست است. در مجموع رمان « بررسی از مرجع بازيگوش طبق کپی رایت » رماني است كه مخاطبان عام از خواندن آن لذت ميبرند.
گل گاو زبون...
ما را در سایت گل گاو زبون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : viranabadio بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 23:03