مصاحبه هنرلند با سعيد ناظمي

ساخت وبلاگ

   سعید ناظمی وقتی قید خواندن دوره مهندسی مکانیک را در دانشگاه زد و به سمت روزنامه نگاری کشیده شد هیچ گاه فکر نمی کرد که یک داستان نویس شود. حتی شعرهایش را که سال به سال می نوشت جمع آوری نکرد و اگر توصیه اطرافیان نبود به چاپ آن ها هم اعتنایی نمی کرد. خاتم کاری و معرق را به مدت پانزده سال در اصفهان فرا گرفت و وقتی استادکار شد این کار را رها کرد و وارد دانشکده مهندسی شد. رموز خوشنویسی را هم از سال ۱۳۷۲ از یگانه استادش، استاد شادمان فرا گرفت و آن قدر نوشت تا به توصیه استادش در امتحانات انجمن خوشنویسان شرکت کرد و مدرک گرفت. اما روزنامه نگاری عشق پیوسته او بعد از همسرش بود. این عشق او را به تحصیلات تکمیلی سوق داد و مدرس دانشگاه در رشته علم ارتباطات شد. روزنامه نگار پیشین اکنون روزنامه نگاری درس می دهد و داستان می نویسد و کتاب چاپ می کند. خط چهارم، کتیبه ها و این آخری،‌ رنگها با آدم حرف می زنند و در پی آن سه کتاب دیگر. رقص باد صبا،‌ وصال عاشقانه و ۴ مقاله. و همین طور تحقیق در خصوص تاریخ طنز مکتوب نشریات کشور از آغاز تا انجام. با سعید ناظمی به گفت و گو نشستیم و آن چه پرسیدیم را برای خوانش شما در زیر آورده ایم.

**************************************************************  

 نوشتن را چه هنری می دانید؟

 نوشتن یک نوع مکاشفه است. یک ارتباط عمیق با جهان آفرینش است. غور در دریایی از واژه ها و لحن ها. در نوشتن شما می آفرینید. خلق می کنید. خراب می کنید و از نو خلق می کنید. آزمون و خطا می کنید مثل همان خاتم کاری است. تک تک مثلت ها را چنان باید با دقت کنار هم بچینید که نقش خاتم و گل مورد نظر حاصل شود. نوشتن هم به همین گونه است. باید چنان واژگان را به دقت و کلمات را با حوصله و جملات را با سلیقه کنار هم بگذارید تا خودتان از خواندن آن لذت ببرید. نوشتن سهیم کردن دیگران است در لذتی ابدی. لذتی که شاید تا زمان حیات در کالبد مخاطب بماند. و مدام کشف شود. همه می توانند بنویسند ولی کسانی نویسنده می شوند که جسارت بیشتری داشته باشند. مثل موسیقی است. زلال و روح فزا. وقتی قهرمانی خلق می کنید. وقتی واقعه ای را بیان می کنید و وقتی که می نویسد در حال به وجود آوردن جهان هایی هستید که اگر چه غیر واقعی ولی لذتبخش است.

شما سالها روزنامه نگار بوده اید. تفاوت عرصه روزنامه نگاری و داستان نویسی چیست؟

 تجربه سالها روزنامه نگاری و نوشتن بود که جسارت ورود به عرصه داستان نویسی را به من داد. بعد در مدت کمی نخستین مجموعه داستان کوتاه خودم را تحت عنوان خط چهارم به چاپ رساندم. اوایل سال ۹۲ بود. بعد تحمل یک دوره سخت شیمی درمانی. اما وقتی نقد منتقدان را در تهران، اصفهان و قم نسبت به این کتاب دیدم فهمیدم که باید از ابتدا شروع کنم. پس در ابتدا دوره های آموزش داستان نویسی استاد ورجانی را گذراندم و از سال ۱۳۹۲ تا کنون در بسیاری از دوره های آموزشی داستان نویسی شرکت کردم و بسیاری از دوره های اساتید این هنر را به صورت غیر مستقیم خوانده ام و شنیده ام. تازه فهمیدم که ادبیات داستانی چه دریای ناپیدا کرانه ای است. شما فقط به صرف نوشتن نمی توانید داستان نویس خوبی باشید. در عرصه داستان نویسی آن چه مهم است خواندن و نوشتن است. بعد از ان که بسیار خواندید و نوشتید باید دوره های آموزشی طی کنید. در داستان نویسی نوشتن به اصول بسیار مهم است. این که بتوانید عناصر داستانی را مانند موم در دستتان حرکت بدهید آن وقت است که نیاز به خلاقیت پیدا می کنید و بعد می بینید که داستان نویسی نیاز به دانستن چندین علم دارد.

 نظر منتقدان نسبت به کتاب “رنگها با آدم ها حرف میزنند” چه بود؟

هنوز این اثر به طور کامل به دست مخاطب نرسیده است. تنها نشست نقد این مجموعه با حضور خانم علیزاده و آقای ایوبی در کتابخانه دکتر شریعتی انجام شد. در مهر ماه هم دو نشست نقد دیگر برگزار می شود یکی در فرهنگسرای رسانه و دیگری در باشگاه اندیشه. فکر کنم هر چه زمان بگذرد نقدهای بهتری نسبت به این اثر انجام شود و نقاط ضعف احتمالی آن مشخص شود.

 آیا قصد انتشار مجموعه داستان کوتاه دیگری هم دارید؟

 یک مجموعه داستان آماده دیگر هم برای چاپ دارم که شامل ده داستان کوتاه است با موضوعاتی بکر ولی در حال  نگارش و اتمام یک کتاب تحقیقی در خصوص تاریخچه طنز مکتوب نشریات کشور هستم. و دو جلد کتاب دیگر با عناوین وصال عاشقانه و ۴ مقاله در حال اخذ مجوزهای لازم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. نظر خودم این است که امسال کتاب داستان دیگری چاپ نکنم. 

گل گاو زبون...
ما را در سایت گل گاو زبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : viranabadio بازدید : 62 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 13:22